جدول جو
جدول جو

معنی خس خس - جستجوی لغت در جدول جو

خس خس
صدای تنفس کسی که مبتلا به تنگی نفس است
تصویری از خس خس
تصویر خس خس
فرهنگ فارسی عمید
خس خس
(خِ خِ)
آوازی که از سینۀ شخصی برآید که مبتلا به نفس تنگی باشد. (ناظم الاطباء) ، حکایت صوت سینۀ سرماخورده گاه تنفس. حکایت صوت سینۀ سخت گرفته. حکایت آواز شش بیمار. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خس خس
(خُ خُ)
کلمه ای که پیاپی با لحنی خاص گویند ایستادن مرغ را تا او را بگیرند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خس خس
آوازی که از سینه شخصی بر آید که مبتلا به نفس تنگی باشد کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
خس خس
صدای ریه ی چرکی، لفظی برای رام کردن مرغ، به آهستگی کاری را انجام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ خِ سِ نَ / نِ)
آواز سینۀ مبتلا به تنگی نفس و غیره
لغت نامه دهخدا
کسی که صدای خس خس سینه اش به گوش رسد، فرد دچار تنگی نفس
فرهنگ گویش مازندرانی
گاوی که در حال کار خود را به تمارض زده و بر روی زمین دراز
فرهنگ گویش مازندرانی
آهسته راه رفتن، هن هن کردن به هنگام راه رفتن، درنگ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به هن هن افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی